سلام به همه

باز اومدم  که ثابت کنم  همتو نو دوست دارم

 ســـــــال نــــــــــــــــو مبــــــــــــــــــارک

انشاا... سال خوبی برای جامعه هنری (به خصوص شعر ) این مرزو بوم باشه

 

وامـــا غـــزل ...

 

یک وصله می سازد جهان را ازدوباره

حتی میان بیتهای پاره پاره

طرح نگاه آسمان می پاشد از هم

تا گم شود شب توی آغوش ستاره

تاکسی! سوارم کن ببر تا لحظه ای گنگ

تا ایستگاه واژه های نیمه کاره

تاکسی! مسافرهای تو اینجا نشستند

تا تو بیایی اینور خط از دوباره

دنیا ببین عاصی شده از دست شاعر

از هرچه ایهام و زبان و استعاره

 دنیا به دستور غزل اعدامی ست و

دیگر ندارد بیش از اینها راه چاره

خیاط نخ های غزل را می زند کوک

تا که بدوزد یک لباس خوش قواره